جمله حکیمانه مورچه به حضرت سلیمان
محتواى سوره نمل محتواى سوره نمل از نظر کلى همان محتواى سورههاى مکى است، از نظر اعتقادى بیشتر روى مبدا و معاد تکیه مىکند. و از نظر مسائل عملى و اخلاقى، بخش قابل ملاحظهاى از سرگذشت پنج پیامبر بزرگ الهى، و مبارزات آنها با اقوام منحرف بحث مىکند، تا هم دلدارى و تسلّى خاطر براى م?منانى باشد که مخصوصاً در آن روز در مکه در اقلیت شدید قرار داشتند، و هم هشدارى باشد براى مشرکان لجوج و بیدادگر. یکى از امتیازات این سوره بیان بخش مهمى از داستان «سلیمان» و «ملکه سبا و چگونگى ایمان آوردن او به توحید، و سخن گفتن پرندگانى، همچون هدهد، و حشراتى همچون مورچه، با سلیمان است. این سوره به خاطر همین معنى، سوره «نمل» (مورچه) نامیده شده، و عجب این که در بعضى از روایات به نام سوره سلیمان آمده است. ضمناً این سوره از علم بىپایان پروردگار، و نظارت او بر همه چیز در عالم هستى، و حاکمیت او در میان بندگان سخن مىگوید. این سوره با «بشارت» شروع مىشود و با «تهدید» پایان مىیابد، بشارتى که قرآن براى م?منان آورده، و تهدید به این که خداوند از اعمال شما بندگان غافل نیست.(برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 408) در این سوره “بسم اللّه الرحمن الرحیم” دو بار آمده است: 1? آغاز سوره 2? در نامه سلیمان به ملکه سبا: ” إِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ (نمل،30 و 31) این نامه از سوی سلیمان است و مضمون آن این است که: این نامه به نام خداوند بخشنده مهربان است و توصیه من به شما این است. برتریجویی در برابر من نکنید و به سوی من آیید و تسلیم حق شوید.” به فرموده علامه طباطبایی؛ هدف از این سوره بشارت دادن به م?منان و ترساندن کافران و مشرکان است. در نخستین آیه، م?منان را بشارت میدهد: ” طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُّبِینٍ * هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُ?ْمِنِینَ ؛ (نمل،1 و 2) طا، سین. این است آیات قرآن و [آیاتِ] کتابى روشنگر، که [مایه] هدایت و بشارت براى م?منان است.” سپس م?منان را توصیف میکند که آنها کسانی هستند که نماز را به پا میدارند و زکات را میپردازند و به آخرت ایمان دارند. در آیه بعد، کفّار را انذار میکند و آیات آخر سوره نیز در بردارنده انذار و بشارت است. در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده است: «هر کس سوره طس سلیمان (سوره نمل) را بخواند خداوند به تعداد کسانى که سلیمان را تصدیق و یا تکذیب کردند، و همچنین هود و شعیب و صالح و ابراهیم را، ده حسنه به او مىدهد، و به هنگام رستاخیز که از قبرش بیرون مىآید، نداى لا اله الّا اللّه سر مىدهد» در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده است: «هر کس سوره طس سلیمان (سوره نمل) را بخواند ، خداوند به تعداد کسانى که سلیمان را تصدیق و یا تکذیب کردند، و همچنین هود و شعیب و صالح و ابراهیم را، ده حسنه به او مىدهد، و به هنگام رستاخیز که از قبرش بیرون مىآید، نداى لا اله الّا اللّه سر مىدهد.» روزی حضرت سلیمان علیه السّلام با لشکریان خود از جنّ و انس با تمام شوکت حرکت می کرد تا به بیابان مورچگان رسیدند، در آنجا مورچه ای به همنوعان خود گفت: «حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ؛ تا آن گاه که به وادى مورچگان رسیدند. مورچهاى [به زبان خویش] گفت: «اى مورچگان، به خانههایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش- ندیده و ندانسته- شما را پایمال کنند.»( سوره نمل، آیه 18) باد صدای مورچه را به گوش سلیمان رسانید، در آن هنگام حضرت سلیمان علیه السّلام در فضا عبور می کرد و باد او را حمل می نمود. همان جا حضرت سلیمان علیه السّلام توقف کرد و به باد گفت: «مورچه را نزد من بیاور.» باد مورچه را نزد سلیمان آورد. سلیمان به او گفت: «ای مورچه! آیا نمی دانی که من ، پیامبر خدا هستم و به احدی ظلم نمی کنم؟» مورچه گفت: «آری، می دانم.» این سوره با «بشارت» شروع مىشود، و با «تهدید» پایان مىیابد، بشارتى که قرآن براى م?منان آورده، و تهدید به این که خداوند از اعمال شما بندگان غافل نیست سلیمان گفت: «پس چرا مورچگان را از ظلم من ترساندی؟» مورچه گفت: «ترسیدم به شوکت و عظمت تو و سپاه تو بنگرند و فریفته ی دنیا شوند و از یاد خدا دور گردند …» سپس مورچه گفت: «آیا می دانی چرا خداوند در میان مخلوقات، باد را (بیشتر) تحت تسخیر تو قرار داده است؟» سلیمان گفت: «نه، نمی دانم.» مورچه گفت: «خداوند می خواست به تو بفهماند که اگر بر همه ی جهان مسخّر گردی، همه ی جهان مانند آن باد است که سست بنیاد و زوال پذیر می باشد.» در این هنگام سلیمان از سخن (دقیق و عبرت انگیز) مورچه خندید.(آیه 19) «سلیمان از شنیدن این سخن مورچه تبسم کرد و خندید» (فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا) بر همین اساس است که خواجوی کرمانی می گوید: پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است بلکه آن است سلیمان که زملک آزاد است اینکه گویند که بر آب نهاد است جهان مشنو ای خواجه! که بنیاد جهان بر باد است [ شنبه 92/4/8 ] [ 9:33 صبح ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |